مهدی جان
27 خرداد 1402 توسط زهرا ایزدی کاهکشی
جانانم توکجایی؟
میان این همه اندوه و فراغت بی تو با این دل نالان چه کنم
دل من سخت شده از اینهمه تاریکی این روزگار و من بی تو به سختی نفس می کشم کدام روز تو می آیی و تا چه زمان من به انتظارت کنار پنجره روز ها را به نظاره بنشینیم و شب ها با غم فراغت به خواب بروم
تو کجایی و در پشت کدامین ابر پنهان شده ای آیا وقت آن نرسیده که بیایی و چشم منتظران را به دیده ی رخت روشن نمایی؟